۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

نگاهی به رویکردهای موجود در بدنه جنبش

در این نوشتار قصد دارم که استراتژی دو دسته از دوستانی که خود را متعلق به بدنه جنبش سبز می دانند اما در عمل و گفتارشان این مساله دیده نمی شود را مورد نقد و بررسی قرار دهم.
گروه اول: برخی دوستان اسما اصلاح طلب و عملا محافظه کار(که البته من فکر میکنم تعداد آنها خیلی زیاد نباشد) ...دوستانی که همچنان دل در گرو نظام کنونی ولایت فقیه دارند و به اصلاحات همچنان امیدوارند وبا خوش خیالی تمام گمان میکنند که 4 سال آینده حاکمیت امکان بازگشت ایشان را به قدرت می دهد. کسانی که هم ولی فقیه را قبول دارند و هم معتقدند که در کشور باید دموکراسی حداکثری حاکم باشد!!!هم شورای نگهبان را قبول دارند و هم نظارت استصوابی را رد میکنند!!!هم احمدی نژاد و انتخابات را قانونی می دانند و هم از اعترافیون بیزارند!!!خلاصه می خواهند همه چیز را برای خود داشته باشند و حق اعتراض به همه چیز را هم داشته باشند.این گروه باید بر این مسئله وافق باشند که ایشان به هیچ وجه نه اصلاح طلبند و نه محافظه کار بلکه اگر نام این گروه را تمامیت خواه و جبهه شان را متعلق به دسته نفاق بدانیم منطقی تر است.متاسفانه در بدنه بزرگان اصلاح طلب دسته ای که هم اکنون در بیرون از زندان به سر می برند و به دلیل ترس از دستگیری یا از دست دادن موقعیت کنونی شان چه در مجلس چه در مکان های دیگر دست به سکوتی مرگبار زده اند چنین افرادی با چنین ویژگی هایی فراوان است.من به ایشان حق می دهم زیرا معتقدم که اینان هم اکنون ترسی منطقی را با خود یدک می کشند زیرا نمی خواهند که هم چون دیگر دوستان صریح خود به جای نشستن پشت میز ریاست و وکالت روی موزاییک های تاریک سلول انفرادی بنشینند. اما این را برای بدنه جنبش اصلا به هیچ وجه منطقی نمی دانم زیرا جنبش سبز کنونی ویژگی اش انقلابی بودن است.
همه صحنه های مبارزات پس از انتخابات را می توان به عنوان سند افتخار انقلابیون به شما آورد و آن را با مشابه آن در خارج ویا انقلاب 57 مقایسه کرد.چگونه این دوستان می خواهند همه چیز را برای خود داشته باشند و در عین حال به سبز بودن خود هم افتخار کنند.نخیر این امکان پذیر نیست و جمیع ضدین (نقیضین) به شمار می رود.البته این گروه خود نیز معترفند که به دلیل ترس و نداشتن روحیه مبارزه است که چنین استراتژی ای را اتخاذ کرده اند.اعتقاد راسخ به ولایت فقیه و شورای نگهبان که همگان به تقصیرشان در جریان وقایع پس از انتخابات واقفیم و در عین حال خود را متعلق به بدنه جنبش دانستن یک خود فریبی آشکار است و به این دوستان این نکته را تاکید می کنم که
سبزها هیچ علاقه ای به این دسته ندارند و به ایشان توصیه می کنم که همان کلاه خود را با اعتقاد به ولایت فقیه حفظ کنند که آن را باد نبرد.

واما گروه دوم که تا حدودی رویکردشان منطفی است و من در پست قبلی ام سعی کردم که به ایشان پاسخ دهم معتقدند که تفکر انقلابی داشتن در شرایط کنونی افراط به شمار می رود و جنبش را از رسیدن به آرمان های اولیه اش هم باز میدارد چه رسد به اینکه سعی در اصلاح یا تغییر سیستم داشته باشیم. این گروه معتقدند که ما باید پله به پله و قدم به قدم این مسیر را طی کنیم تا بتوانیم به اهداف والای جنبش نزدیک شویم و نباید همه درها را برای بازگشت به روی جنبش بست.در پست قبلی مفصلا به این دسته توضیح دادم و غیر منطقی بودن استدلالشان را شرح دادم. اما این را می پذیرم که اجازه بدهیم جنبش قدم به قدم جلو برود .من به رهیری میرحسین موسوی اعتقاد راسخ دارم و اگر ایشان اینگونه صلاح می بینند که جنبش از شعارهایی چون جمهوری ایرانی در شرایط فعلی خودداری کند این را از صمیم قلب می پذیرم و سعی می کنم که به اهداف موقتی جنبش در شرایط فعلی که همانا آزادی زندانیان در بند و همین طور به رسمیت شناختن جنبش است بیشتر متمرکز شویم.اما این را هم باید گفت که نباید از آرمان بلندمان که همانا بیرون آمدن اززیر یوغ سنگین استبداد است لحظه ای غافل شویم .ضرب المثل قدیم ما می گوید که دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد غایت همه سبزها رسیدن به دموکراسی حداکثری است حالا چه فردا چه سال های بعد این راهی است که باید برویم...راه سبز امید  



                     مقاله ای در همین رابطه -حتما بخوانید(با فیلترشکن باز میشود)

۸ نظر:

  1. سلام دوست عزیز
    واقعا شرمنده شما شدم...همین الان شما رو لینک میکنم...
    با عرض پوزش از شما...
    دوباره میام سر میزنم و تظرم رو در مورد مطلبت بیان میکنم...
    دوست عزیز باید خدمتون عرض کنم که باید تنظیمات نظرات خودتون رو اصلاح کنید تا همه بتونن نظر بذارن...
    به امید آزادی سبز...

    "خاکستر"

    پاسخحذف
  2. سلام
    ممنون از پیامتان
    با نظر شما موافقم
    باید از شعار های افراطی پرهیز کرد

    پاسخحذف
  3. متهم كردن ديگران به منافق بودن واين جورمسائل درست نيست .جنبش سبز هم ملك پدري كسي نيست كه كسي را به ان وارد كنيم ويا اورا خارج سازيم.اگرشما موسوي را رهبرجنبش ميداني مگر موسوي به ولايت فقيه وشوراي نگهبان معتقد نيست؟مگر موسوي حداكثربه برخي نهادها انتقادندارد؟.پس بااين حساب موسوي را هم بايد منافق دانست.نه برادر من اين جور نگاه كردن به انسانها وافكار ناشي از يك ذهن غير منطقي وغير متكامل است .دراين جنبش هر كس از ظن خود يار ان شده وتوافقات بر سر حداقل هاست واينگونه خارج كردن ها فقط به تضعيف بدنه جنبش مي انجامد ونابودي ان را خيلي زود فرامي رساند.اعتقادبه ولايت فقيه ونهادهاي ان درعين انتقاد كردن از برخي از نهادها هيچ تبايني باهم ندارند.امروز بخش وسيعي از خانواده هاي شهدا وجانبازان وايثارگران يار جنبشند ودرعين حال به ولاين فقيه ونهادهاي ان معتقدند وجمهوري اسلامي ارزشهائي دارد كه بران اساس قوام يافته واگر كسي مخالف انها بود نمي تواند بزور ديگران را بااين افكار همراه سازد واگر همراه نشد به اوبگويد منافقي.امثال شما كه ضدانقلاب هستيد حداكثر ميتوانيد به اين جور افكار انتقاد كنيد وحق توهين نداريد چون اگر ازمدارمنطق واخلاق خارج شويد انها هم درمقابل حرفهائي به شما خواهندزد.ما فرزندان اين نظاميم وبراي پيروزي ان خونها داده ايم وبه شاكله ان معتقد وملتزميم .اگر خوب به فضاي سياسي كشور نگاه كني وهواداران ورهبران جنبش را با چشم بينا ونه بچگانه نگاه كني مي بيني كه همه بزرگان ورهبران وسران درجه اول جنبش اكثرا ضمن اعتقاد والتزام به ولايت فقيه وقبول داشتن نهادهاي ان به عملكر انها انتقاد دارند ايا ميتوان همه انها را منافق بدانيم؟حتي جوامع ازاد هم وقتي نوبت به ارزشهاي انها چون كاپيتاليسم وسوكولاريسم مي رسد هرگز بر سرانها معامله نمي كنند اما خودباختگاني همچون تو خيلي زود نسبت به ارزشهاي خودش احساس حقارت ميكننداگر نتيجه كار ما نفاق است نتيجه كار امثال شما چيست؟.براي اين تحليل هاي ابكيت متاسفم و من انها را ابدوغ مينامم .اقاي مفسرومحلل اينگونه كسي مسائل سياسي را تحليل نميكند من به تو توصيه ميكنم مطالعات رابيشتر بكني.موفق باشي

    پاسخحذف
  4. سلام به دوست عزیزم
    باز بنده روی نکات قبلی خود در پست قبلیم مبنی بر این که 1-ایا شعار جمهوری ایرانی شعاری از روی نفرت و احساسات است یا از روی منطق؟که اگر با بنده در مورد احساسی بودنش هم عقیده باشی نمی تواند هدف و شعار اصلی را این جمله که بر پایه ی حس تنفر است را راهکار ادامه ی حیات یک جنبش و اینده ی یک کشور بدانی2- چرا شعار اصلی را جمهوری ایرانی می دانی مگر ان مردم همان هایی نیستند که در مسجد قبا در 7 تیر شعار بهشتی کجایی موسوی تنها شده را سر دادند مگر همان هایی نبودند که عکس امام را در تظاهرات خود به بالا بردند؟
    بنده با موضوع اولیه ی سخن شما کاملا موافقم
    راسی با مطلب طنزی با عنوان اندر مقامات شیخنا و چریکنا بهزاد نبوی قهرمان اپ شدم
    www.sedaye-javane-azad.blogfa.com

    پاسخحذف
  5. سفرهای پنهانی مجتبی خامنه ای به افریقای جنوبی و کشور غنا ؟

    دلیل و نتیجه حمله اوباش بسیجیبه شیخ مهدی کروبی در نمایشگاه مطبوعات؟


    نامه سه چهره سینمای ایران خطاب به ملت ایران ؟

    پاسخحذف
  6. سلام
    کسی که به ولایت فقیه معتقد باشد و شورای نگهبان را بپذیرد را چه به اصلاحات ؟ اینها پیروان حزب باد هستند و تابع زور بیشتر . همین .
    با مطلب کوتاه : "گم شده" در خدمتتان هستم .

    پاسخحذف
  7. ُسلام
    آقا منتظر مطلب جدیدتان هستیم .
    با مطلب : " عزت و اقتدار 5.3 درصدی " در خدمتتان هستم .

    پاسخحذف
  8. وبلاگم را با مطلبی با عنوان حمهوری ایرانی شعاری از روی تدبر یا تفکر اپ کردم

    پاسخحذف