۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه

نقش پررنگ زنان در جنبش سبز مردم ایران

تا قبل از رویدادهای تلخ و شیرین خرداد 88 و اتفاقات پس از این انتخابات کمتر کسی به نقش اجتماعی زنان واقف شده بود.کمتر کسی گمان می برد که این قشر به استضعاف کشیده شده پس از انقلاب اسلامی ایران از چنین قدرت و شجاعتی در برخورد با رویداد های اجتماعی و جنبش اخیر ملت ایران برخوردار باشند.
رویدادهای پس از انتخابات و شجاعت خیره کننده زنان در مواجهه با نیروهای سرکوب گر پدید اورنده صحنه های دلیرانه ای از مبارزه این قشر برای احقاق حقوق پایمال شده اش بود.صحنه هایی چون برخورد جسورانه دختر ورزشکار با نیروهای سرکوبگر که یکی از استثنایی ترین مواجهه ها را پدید اورد.اکثر فوتو شات های تاریخی از ایام مبارزه مربوط به واکنش های جسورانه زنان ما بوده است و این نشان می دهد که زن ایرانی به راستی بخش غیرقابل اغماض جامعه است که الحق سال هاست که حاکمیت سعی در محدود کردن و خانه نشین کردنش دارد.
همینطور یکی از مواردی که باعث هویت بخشی به جنبش سبز شده شهید مقاومت ندا اقاسلطان بود که با شهادت مظلومانه اش هرچند داغی عظیم را بر دل آزادی خواهان ایران نهاد اما فوران خونش باعث محکم تر شدن ریشه های این درخت سبز آزادی خواهی مردم شد. تصاویر دردناک کشته شدن او بلافاصله به سراسر جهان مخابره شد و همگان اوج رذالت و خونخواری حاکمان و اوج مظلومیت زن ایرانی را در احقاق حقوقش به وضوح مشاهده کردند تا این صحنه ها باعث بی حیثیت شدن بیش از پیش کودتا چیان شود.هرچند شخصیت رئیس دولت کودتا سخیف تر از این است که با معذرت خواهی ازخانواده قربانیان ابی بر اتش خشم ملت بریزد و در عوض با فرافکنی هر چه تمام در مقابل رسانه ها خون به ناحق ریخته شده ندا و نداها را به گردن غربی ها می اندازد.
هعین طور رشادت های مادر بیوه سهراب اعرابی در زمان بی اطلاعی از فرزندش و پس از شهادتش نیز به زیبایی نشان دهنده رشادت های مادران سبز در عرصه بود.
در عرصه های هنری هم زنان در این مدت سه ماه بسیار فعال و تاثیرگذار ظاهر شدند.روزهای سبز حنا مخملباف و همینطور حضور سبز برخی بازیگران و کارگردانان زن سینمای ایرانی چون شهره اغداشلو و شیرین نشاط در فستیوال های بین المللی بخش دیگری از نقش افرینی پررنگ بانوی ایرانی در سرنوشت خود بوده است.
جنبش سبز ایران در مدت اخیر علاوه بردستاوردهای انکار نشدنی اش در زمینه های مختلف بار دیگر زمینه ساز متبلور شدن انگیزه ها و استعدادها و شجاعت زن ایرانی بود و به جهانیان به نیکی نشان داد که چهره زن ایرانی زنی سیاهپوش و منفعل و خانه نشین نیست بلکه زنی است منمدن و مدرن با خواسته های حداکثری برای برابری حقوقش.
اگر بگوییم که همین حضور و نقش افرینی باعث شد که رئیس دولت کودتا خواسته یا ناخواسته مجبور به عقب نشینی در مواضعش نسبت به زنان شده و سه وزیر را در کابینه اش قرار دهد سخنی به گزاف نگفته ایم و همین دلیلی است بر موفقیت جنبش زنان در رخدادهای سه ماهه اخیر ایران.
زن ایرانی از این پس نیز در کنار مردان سبز خواسته های به حق خود را تا رسیدن به حقوق برابر با مردان دنبال خوهد کرد و دیری نخواهد پایید که این آزادی را در آغوش خود بکشد...

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

خبرگان یا نوکران رهبری!!؟

اجلاس چهارم خبرگان رهبری در حالی دیروز به کار خود پایان داد که حاضرین در این جلسه با صدور بیانیه ای اعلام کردند که ردای رهبری تنها در شرایط کنونی زیبنده رهبر کنونی است وبس.
روزی که قانون اساسی جمهوری اسلامی نگاشته میشد قرار بود مجلس خبرگان رهبری وظیفه نظارت بر حسن عملکرد رهبری را برعهده داشته باشد و در صورت تخطی وی از شرایط لازم برای اداره مملکت این مجلس حق دارد که وی را از سمت خود خلع و شخص با کفایت دیگری را جایگزین کند.
اما به راستی چه اتفاقی افتاده است که این مجلس اکنون به چنین جایگاه مسخ شده ای رسیده که نه تنها قادر نیست وظیفه نظارتی خود را انجام دهد حتی قادر نیست که مستقل از دیگر مراجع بیانیه ای در محکومیت کشتارهای چند ماه اخیر هم صادر کند.
این مجلس سال هاست که هیچگونه کارکردی جز صدور بیانیه های پوچ و بی معنی در تایید آنچه رهبری نظام انجام می دهد نداشته است و متاسفانه زنهارهای عالمان دلسوزی چون ایت اله دستغیب هم اثری برتوقف این روند سیاه نداشته است.
علت هم کاملا واضح است.وقتی که اعضای این مجلس توسط شورای نگهبان تحت فرماندهی شخص رهبری انتخاب می شوند آن وقت بدیهی به نظر می اید که اکثر این افراد هم کارکردی جز بله قربان گویی و خم شدن های نوکرانه نداشته باشند.تمام این افراد در صورت کوچکترین تخطی دیگر اجازه نخواهند داشت که از آخور پرمایه این نظام ارزاق کنند و لذا به منظور حفظ این آخور ترجیح میدهند که در مقابل جنایتکاری رهبران رژیم سکوت کنند.
به راستی چه کسی نام این دور باطل را یک حکومت مردم سالار دینی مینهد؟؟؟رهبری این نظام با تعیین مستقیم و غیرمستقیم نبض تپنده رزیمش یعنی اعضای شورای نگهبان بر همه امور این کشور تسلط دارد و هیچ منصب این نظام نیست که منتصب این فرد نباشد.

از سوی دیگردر حالی که برخی کشورها چون ژاپن حتی دارای نیروهای مسلح نیستند اما رژیم جمهوری اسلامی با برپایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که نیروی موازی با ارتش به حساب می آمد به منظور حفظ بنیان نظام ولایت فقیه این تشکیلات را گسترش داده و بعد ها با شکل گیری نیروی مقاومت بسیج در تمامی محله ها و شهرهای کشور به صورت گسترده سعی کرد تا اجازه ندهد اتفاقی که روزی برای رژیم شاهنشاهی افتاد تکرار شده و روزی تاج و تخت از ایشان گرفته شود.
همه میدانیم که تمام فجایع پس از انتخابات توسط سپاه پاسداران برنامه ریزی و اجرا شد و اخیرا هم رئیس این نیروی نظامی اعلام کرد که هیچ گونه فعالیتی بدون اجازه شخص رهبری نظام به وسیله ایشان انجام نشده است.همه شواهد و قرائن نشان می دهد که رهبری رژیم در جریان کوچکترین و جزئی ترین شکنجه ها و جنایات عمالش قرار دارد و این که برخی سعی می کنند وی را بی اطلاع نسبت به وقایع اخیر نشان دهند و هم چنان چهره معصومی از وی در نزد افکار عمومی مردم جلوه دهند کاری است بس عبث وهیچ رنگی از واقعیت با خود به همراه ندارد.
تا پیش از انتخابات اخیر عدالت و انصاف وی در برخورد با جریان های سیاسی زیر سوال رفته بود و اکنون متاسفانه یا خوشبختانه با حوادثی که پس از انتخابات رخ داد مشخص شد که خوی دیکتاتوری در وی نیز به مقدار زیاد ظهور و هبوط کرده و ایشان نیز چون سلف خود در رژیم سابق برای حفظ حکومت خود حاضر است دست به هر جنایتی زده و دامان خود را آلوده سازد.
البته در این ماجرا فرقی هم بین وی و سلف خود محمدرضا شاه وجود دارد که باعث رجحان شاه پیشین ایران نسبت به وی می شود.رهبر کنونی ردای دین به تن کرده و تمام اعمال و رفتارش درمقام اول این نظام و به گفته هوادارانشان نیابت امام زمان به حساب شریعت و دین مبین اسلام گذاشته می شود و این بار گناهان وی را بیش از پیش سنگین می کند.
اما متاسفانه شاهدیم که سکوت نوکران وی در خبرگان رهبری مهر تاییدی بود بر این همه جنایتکاری که البته به همگان پوچی و دروغین بودن مردم سالاری دینی آقایان را بیش از پیش نمایان ساخت.

۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

آسیب شناسی جنبش سبز

اقای علی مطهری فرزند استاد شهید مرتضی مطهری که یکی از تئوریسین های نظریه ولایت فقیه بود وفرزندش اکنون یکی از اصولگرایان منتقد دولت احمدی نژاد به شمار می رود در یادداشت جدیدی در سایت الف به موضوع قابل تاملی در مورد جنبش سبز مردم ایران اشاره دارد که بخش قابل نقد آن را برای شما قرار میدهم و نقبی به آن خواهم زد:

هنر رهبري يك جنبش اجتماعي اين است كه همواره بتواند نيروهاي هوادار خود را در مسير درست و همراستا با اهداف اوليه آن جنبش هدايت كند. برخي شعارهايي كه هواداران «موج سبز» در حاشيه راهپيمايي عظيم مردم در روز قدس سر مي دادند نشان داد كه رهبران اين جريان اجتماعي از هدايت آن در مسير اهداف خود عاجزند و هركسي از ظن خود يار اين جنبش شده است. به عبارت ديگر معلوم شد كه «موج سبز» يا «راه سبز اميد» يك جنبش بي سر است و مخالفان نظام اعم از سلطنت طلبان و منافقين و همه كساني كه كينه اي از جمهوري اسلامي به دل دارند و حتي كساني كه با اسلام مخالفند در آن راه يافته اند.

آری این نظر تا حدود زیادی قابل تامل است.ضرب المثل هرکسی از ظن خود یار این جنبش شده است به راستی مثال کاملا مناسبی برای وصف حال جنبشی است که ریشه آن اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بود و بس... اما جمعه ای که گذشت با وجود رخداد بسیارحماسی حضور سبزها درراهپیمایی روز 27 شهریورماه و عرض اندام کاملا مشهود در مقابل حاکمیت اما نکاتی بس قابل توجه هم با خود به همراه داشت که در زیر مختصرا به آنها اشاره خواهد شد:
جنبشی که از ابتدا شکل گرفت از همان ابتدا هدفش اعتراض به روند انتخاباتی بود که به عقیده معترضین در آن تقلب آشکاری صورت گرفت وخواسته اش هم تکرار وبرگزاری انتخابات تحت نظارت افراد مستقل درون حاکمیت رهبری جنبش را در آن زمان میرحسین موسوی نامزد معترض برعهده گرفت و به علت نماد سبز وی پیش از انتخابات این رنگ برای جنبش حفظ شد و تاکنون نیز با قدرت و صلابت باقی مانده و به نوعی حتی جهانی نیز شده است.
چرا جنبش به این سمت و سو کشیده شد؟؟؟
مشکل از جایی شروع شد که این اعتراضات توسط حاکمیت نادیده گرفته شد و حتی سعی شد تا با انگ های مختلف به این اعتراض قانونی رنگ خارجی و عناد با نظام زده شود و با همین عنوان با حاضرین در این اعتراضات با خشن ترین شکل ممکن برخورد صورت گیرد به طوری که در عرض کمتر از یک ماه ده ها شهید و صدها مجروح و صدها بازداشتی برای این جنبش باقی ماند.به راستی عامل این که این جنبش اکنون از نظام عبور کرده است می تواند غیر از خود سیستم باشد.اینان اگر از ابتدا این اعتراضات را به رسمیت شناخته و سعی در اقناع آنها میکردند اکنون کار به این جا کشیده نمیشد که سبزها از نظام عبور کنند و روز جمعه شاهد صحنه هایی باشیم که یاداور روزهای قبل از انقلاب 57 و با مضامین مشابهی با آن روزها بود.
اکنون پس ازجنایات اخیر.... سبزها از نظام عبور کردند و متاسفانه میتوان گفت که برخی گروه های اپوزیسیونی مثل مجاهدین خلق و سلطنت طلب ها که سال هاست به زباله دانی تاریخ فرستاده شدند خود را همراه و پشتیبان این مردم معرفی می کنند و میخواهند که از این آب گل آلود ماهی ای برای خود صید کنند.
اکنون که به گفته دکتر سروش جنبش هویت و شناسنامه خود را یافته است باید آرمان ها و اهداف خود را هم شناسایی کرده و حول آن به مبارزات آزادی خواهانه خود ادامه دهد.این که به قول اقای مطهری هرگونه شعاری با هرگونه غرضی در شعارهای معترضین شنیده می شود نشانه خوبی برای جنبش نیست.اگر جنبش ارزیابی کلی از آرمان خود داشته باشد نباید اجازه دهد که هیچ گروه معارضی که خباثت باطنی شان سالهاست بر مردم ایران شناخته شده است از این حرکت ما سو استفاده کنند
آیا ما به راستی حاضریم زیر بار پرچم سلطنت طلبان یا منافقین برویم یا نه... ما به دنبال این هستیم که حکومتی را تشکیل دهیم که در آن هر عقیده و رایی میتواند بدون فشار و تهدید درآن زندگی کند و حتی عقیده و رای خود را هم تبلیغ کند.
رهبران سبزها هم که هم اکنون به مثابه سر این جنبش به حساب می ایند باید بیش از پیش وظیفه رهبری خود را ایفا کنند وگرنه روزی که چندان دور هم نخواهد بود شاهد این خواهند بود که عده ای این جنبش و هواداران بیشمارش را مسخ کرده و به سمت و سویی هدایت کنند که انتهایش مشخص نخواهد بود.ایشان باید با ارائه راهکارهای لازم شبیه انچه در بیانیه پایانی میرحسین موسوی دیده شد دورنمای لازم را برای آینده جنبش نوپای ایرانیان مشخص کنند.
رهبران به مثابه چراغی باید راه را بر مردم روشن کرده و اجازه ندهند که این راه به بیراهه کشیده شود.چون اگر این راه به بیراهه کشید رسیدن به مقصد قطعا ناممکن خواهد بود.
همواره جنبش هایی به سرانجام رسیده اند که سر و بدنه اشان به خوبی با هم هماهنگ بوده و یک مسیر را دنبال کنند.

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

حضور سبز 27 شهریور : تضمین کننده حیات جنبش سبز

همان طور که پیش بینی میشد عناصر قدرت در حال تنگ تر کردن هر چه بیشتر عرصه بر سران جنبش هستند.هم اکنون سران کودتا در جلسات شبانه و مخفیانه خود در حال بررسی شرایط برای بازداشت به قول ایشان دانه درشت های اصلاح طلب و رهبران جنبش سبز هستند.محمود احمدی نژاد کسی است که به شدت پیگیر این ماجراست و اعضای شورای امنیت ملی و دیگر سران عالی نظام را برای دستگیری سران جنبش تحت فشار قرار داده تا به قول خودش سرشان را به سقف بچسباند.
تلویزیون حکومتی نیز در اولین پروژه خود در بخش خبری ویژه اش (20:30) با تهیه گزارش های گوناگون شبانه بر علیه شیخ شجاع اصلاحات در رد ادعاهای وی در مورد شکنجه و تجاوز به زندانیان در حال زمینه سازی و آماده کردن افکار عمومی برای پدیزش مجرمیت کروبی است.قطعا در صورت موفقیت امیز بودن این پروژه و سکوت افکار عمومی در قبال این ماجرا سناریو نویسان قدم های بعدی را محکم تر بر خواهند داشت تا اصلاحات را از ریشه برکنند و دایره حکومتی را یکسره میان خودشان تقسیم کنند.
این مهم قطعا در سکوت و انفعال جریان مخالف شکل خواهد گرفت.به لطف خدا روزی که حکومت برای نمایش اقتدار حکومتی اش برعلیه قدرت های جهانی تعیین کرده اکنون پیش روی ماست.این روز از جهات متعدد دارای اهمیت بسیاری است.
اولین جنبه اهمیت این ماجرا همین مسئله ای است که به طور مختصر در بالا اشاره ای به آن رفت.مهم ترین راه برای سنجش افکار عمومی ملت در حمایت از رهبران جنبش همین روز است که در صورت خانه نشینی ما قطعا باعث خواهد شد تا در کمتر از چند روز شاهد بازداشت گسترده رهبران جنبش باشیم
جنبه دیگر اهمیت این روز تعیین میزان بیداری و ایستایی جنبش سبز ملت ایران است.پس از سرکوب های خونین رژیم اکنون یک ماهی میشود که جنبش هیچ گونه برنامه اعتراضی برگزار نشده و برخی سران رژیم ساده لوحانه گمان برده اند که جنبش را به خاموشی کشانده اند ومردم دیگر جرات اعتراض به خود نخواهند داد.برای خنثی کردن این توطئه و نمایش اقتدار جنبش همه باید در راهپیمایی این روز شرکت کنیم تا نشان دهیم که شعله ای که به پاخاسته خاموش شدنی نیست و تا سوزاندن ریشه استبداد دینی از ایران بزرگ و متمدن فرونخواهد نشست.
مورد دیگری که می توان به آن اشاره کرد قانونی بودن این راهپیمایی است که باعث خواهد شد خانواده ها بدون دغدغه فرزندان خود را به این تجمع اعتراض آمیز بفرستند وحتی در صورت علاقه خود نیز با ایشان همراه شوند.همین طور می توان گفت برخورد گسترده و سازمان یافته برای حاکمیت امکان پذیر نیست زیرا بسیاری از نیروهای خودی ایشان نیز در این روز حضور دارند و امکان برخورد دسته جمعی برایشان میسر نخواهد بود.
همان طور که پیش از این بارها گفته شده نباید اجازه دهیم که خانواده شهدا و مجروحان و اسرای جنبش اینگونه احساس کنند که چراغی که ایشان با فداکاریشان برافروختند خاموش شده است.بیداری جنبش تا سال های آینده و نشان دادن گاه به گاه اعتراضات باعث خواهد شد که با عدم موفقیت قطعی دولت کودتا در عمل به وعده های پوپولیستی اش روز به روز تعداد افراد بیشتری از سیستم کنونی ناامید شده و به هواداران بیشمار جنبش اضافه شوند.
راهی که شروع کرده ایم راهی است بس دشوار و طولانی که برای به مقصد رسیدنش مقاومت و صبوری زیادی را طلب میکند.انقلاب 57 ایران هم از خرداد 42 آغاز شد.قطعا این مسیر ما به دلیل منابع مختلف اطلاع رسانی به دشواری مسیر انقلاب 57 نخواهد بود اما با قدرت سلطنت دینی و ابزار های فراگیر در اختیارش برای تحریف افکار عمومی ملت طی کردن مسیر آگاه سازی جامعه کمی دشوار به نظر می رسد. وظیفه کنونی ما زنده نگه داشتن جنبش با حضور سبز کنونی مان در راهپیمایی 27 شهریورماه به منظور خنثی سازی توطئه های رژِیم خواهد بود.

جهانی در انتظار دیدن استقامت نهال سبز آزادی مان است.

پس با حضور سبزت این نهال نوپا را آبیاری کن...

۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

گزارش کهریزک :لنگه کفشی در بیان صدا و سیمای حکومتی

بالاخره پس از مدت ها صدا وسیمای رژیم با تهیه گزارش تقریبا کاملی به بررسی نسبتا منصفانه ماجرای تاسف بار بازداشتگاه کهریزک پرداخت. در اين گزارش براي اولين بار تصاويري نزديک از بيرون و درون بازداشتگاه مخوف کهريزک به نمايش در آمد که نشان مي داد اين مکان ، نه يک بازداشتگاه متعارف که مجموعه يي از سوله ها و بناهاي احداث شده در يک محيط بياباني بوده است که از آن براي نگهداري انسان ها در شرايط بسيار وخيم و مرگبار استفاده مي شد. در اين گزارش که مشخص بود دستور ويژه يي خارج از روال معمول 30/20 براي ساخت آن وجود داشته، نه تنها از توجيهاتي مانند اينکه قربانيان کهريزک قبل از بازداشت بيمار بوده اند خبري نبود و عاملان جنايات صورت گرفته، نفوذي و ايادي دشمن خارجي معرفي نشدند بلکه در گفت وگو با پدر يکي از قربانيان کهريزک (مرحوم کامراني) وي به صراحت از برخي اظهارات عجيب از جمله اينکه کشته شدگان کهريزک مننژيتي بوده اند، انتقاد کرد و به علاوه سردار تشکري رئيس بازرسي کل نيروي انتظامي نيز صراحتاً اعلام داشت متهماني که جنايات کهريزک را رقم زدند، نيروهاي رسمي اين نيرو از درجه دار تا سرهنگ بوده اند و همچنين ذکر شد برخي قضات نيز در اعزام متهمان به کهريزک مرتکب تخلف شده اند که پرونده هاي آنان نيز در مراجع قانوني تحت رسيدگي است. همچنين بهرامي رياست دادسراي نيروهاي مسلح نيز به صراحت گفت شرايط و رفتارهاي صورت گرفته در بازداشتگاه عامل مرگ تعدادي از بازداشتي ها بوده است نه بيماري قبلي آنها و عللي از اين دست. در واقع تصريح مقامات مسوول بر گناهکار بودن تعدادي از ماموران انتظامي و قضايي، نويدبخش اين بود که نوعي واقع گرايي در بررسي اين پرونده وجود دارد. در اين گزارش همچنين به شرايط وخيم بهداشتي در کهريزک و ضرب و شتم بي رحمانه افراد دربند آن اذعان شد و خبرنگار سيما، پاي صحبت برخي افراد شکنجه شده نشست که از اقدامات انجام شده در دوران بازداشت، شکايت ها داشتند.

پخش این گزارش از تلویزیون حکومتی جمهوری اسلامی پیروزی بزرگی برای جنبش است.حکومت به اصطلاح اسلامی که مدعی امام زمانی دارد بالاخره برای اولین بار پرده از جنایات خود برداشت. هرچند در این گزارش لاپوشانی حقایق و مشخص نکردن عمق فجایع رخ داده در این زندان به وضوح دیده میشد ولی در تلویزیونی که تا چند روز پیش همواره کسانی را که اینگونه جنایات را فاش میکردند به القاب گوناگون متهم میکرده این یک حرکت رو به جلو به شمار می رود.
همان طور که در انتهای این گزارش از زبان خبرنگار بیان شد ملت ایران انتظار دارند که تمامی عوامل این جنایات کثیف بدون اغماض و در دادگاهی کاملا علنی بدون کوچکترین فشاری از طرف حاکمیت برای کوچک جلوه دادن این فاجعه محاکمه شده و ملت متوجه شوند که آیا این افراد که در این گزارش خودسر خوانده شدند براستی با کینه و عداوت شخصی به جنایت و آزار جنسی زندانیان پرداخته اند و یا یک دستور از بالا و یک حکم قضایی از سوی دادستانی به ایشان این اجازه را داده که این چنین به جوانان وطن هتک حرمت کنند.
البته از همین حالا می شود به راحتی حدس زد که سرانجام این پرونده و عاملان جنایتش شبیه دادگاه عاملان جنایت کوی دانشگاه سال 78 خواهد بود که سرانجام آن محکوم شدن یکی از سربازان بود و هیچ گاه افکار عمومی در جریان عامل اصلی این جنایت که از قضا حوادث و جنایات اخیر را هم هدایت می کرد قرار نگرفت.

لینک بیست وسی مربوط به گزارش بازداشتگاه کهریزک: از دست ندهید

۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

نگاهی به بیانیه جدید رهبر جنبش سبز


دیروز مهندس موسوی رهبر جنبش سبز پس از مدت ها سکوت بیانیه ای مفصل و کامل در مورد آینده جنبش خطاب به تمام هواداران میلیونی این راه سبز امید صادر کرد.وی دراین بیانیه به تبیین فضای کنونی و همین طور مسیر پیش رو پرداخت و به پرسش اساسی چه باید کرد که هم اکنون ذهن تمامی سبز اندیشان را مشغول کرده است پاسخ داده است.
مهندس موسوی در شرایط کنونی با انتشار این بیانیه نشان داد که برای ادامه مسیر خود جدی است و اجازه نخواهد داد که سرمایه عظیمی که بر اثر این رخداد اخیر شکل گرفت رو به زوال و خاموشی گراییده شود.وی اشاره میکند که راه سبز امید ترکیبی است که وی برای هرکدام از کلمه هایش اهدافی را در سر پرورانده و به وسیله آن مسیری را ترسیم کرده است که به پشتوانه اهل بیت عصمت طهارت باعث امید و پیروزی ایرانیان خواهد شد.
چندی پیش، زمانی که از این نام برای بیان ویژگی‌های حرکت شما استفاده کردم تصور برخی بر آن قرار گرفت که حزب یا جبهه‌ای جدید در حال تشکیل است، حال آن که این راه به هیچ وجه مشابهی و یا جایگزینی برای سامان‌هاي سیاسی رسمی نیست و نیاز به آنها را منتفی نمی کند، بلکه حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساخت‌های سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از جمله تشکل‌ها و احزاب برای فعالیت ثمربخش بدانها احتیاج مبرم دارند.

این حرکت یا شبکه اجتماعی چگونه و در چه بستری شکل میگیرد و هدف موسوی از بیان این جمله چیست؟ به عقیده نگارنده خواست موسوی زنده نگه داشتن بدنه جنبش در بستر بحث های درون گروهی است وی در قسمتی از بیانیه اش مستقیما و مصداقی به آن اشاره میکند:


این واحدها عبارت از گروه‌هایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقه‌دار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کرده‌اند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است.... جمع‌های خویشاوندی، همسایگی، دوستی، جلسات قرآن، هیئات مذهبی، کانون‌های فرهنگی و ادبی، انجمن‌ها، احزاب، جمعیت‌ها، تشکل‌های صنفی، نهادهای حرفه‌ای، گروه‌هایی که با هم ورزش می‌کنند یا در رویدادهای هنری حاضر می‌شوند، حلقه همکلاسی‌ها، گروه فارغ‌التحصیلانی که هنوز دور هم جمع می شوند، همکارانی که با یکدیگر صمیمیت یافته‌اند.

وی همینطور هدف خود را در تشکیل این شبکه های اجتماعی تجدید و تقويت هويت ملی ، بر وحدت حول حداقل نکات مشترک برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساخت‌های سیاسی قلمداد میکند.

شبکه اجتماعی راه سبز امید مورد نظر مهندس موسوی قطعا هدفی جز احیای تفکرسیاسی در کشور و آگاه سازی جامعه در بستر آن را دنبال نمی کند..چیزی که مدتهاست حاکمیت کنونی کشور سعی در گرفتن آن از مردم کشور دارد.استحمار سیاسی هدفی است که همواره حاکمان اقتدار طلب به منظور ادامه سلطنت جابرانه خود دنبال کرده اند.وی به این مورد هم به خوبی اشاره می کند:

اکثریت تنها زمانی به پیروزی می‌رسد که به اجماع نزدیک شود و آن گاه از مشروعیت غیرقابل‌مقاومت برخوردار خواهد شد که توجه خود را نسبت به دغدغه‌ها و حقوق کسانی که امروز یا فردا ممکن است متفاوت با او بیندیشند و در اقلیت قرار گیرند به اثبات برساند.

همان طور که بارها اشاره کرده ام زنده نگه داشتن و گسترش جنبش و این شبکه در طول این 4 سال پیش رو قطعا زمینه را برای تحول و تغییر اساسی در عرصه حاکمیت کشور آماده خواهد ساخت.زیرا در طی این پروژه آگاه سازی عده زیادی از مردم کشور با واقعیت حاکمیت توتالیتر موجود بیش از پیش اشنا شده و بر اثر ناکامی قطعی دولت کنونی در تحقق وعده های پوپولیستی اش به مردم شاهد گرایش شدید توده مردم به یک ایده و تفکر نوی حاکمیتی خواهیم بود.تفکری که مهندس موسوی در قسمتی دیگر از بیانیه طولانی اش به خوبی به آن این گونه اشاره میکند:

در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است...تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیک‌ناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامه‌ها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیت‌ها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافت‌های دولتی در خزانه‌داری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بی‌طرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص داده‌اند.

بی شک تحقق این آرمان شهر دور از دسترس ما نیست.تنها باید با تشکیل این شبکه اجتماعی مورد نظر رهبر جنبش و فعالیت های شبانه روزی در جهت آگاه سازی مردم نسبت به حقوق اساسی شان که حتی در بستر همین قانون اساسی نیز نهفته است بیش از پیش تلاش کنیم.قطعا روز تحقق این حقوقی که متاسفانه تبدیل به رویا شده دور از دسترس ما نخواهد بود.به امید آن روز...

۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

اهداف کوری که نباید محقق شود...

روزهای پس از انتخابات روزهای تلخی برای جنبش سبز و علاقه مندان به ایران آزاد بوده است. پس از صادر شدن دستور آتش به طور غیر مستقیم از تریبون نماز جمعه سی خرداد شاهد پرپر شدن گل های وطن بودیم. از سمبل مقاومت ندا آقا سلطان تا سهراب اعرابی و ده ها شهید دیگر که در تظاهرات مظلومانه توسط جلادان نظام از پشت بام های مساجد و... به شهادت رسیدند.
آن روزها رسانه ها نام های محدودی را اعلام کردند و اکنون پس از گذشت نزدیک دوماه از جنایات ماجرای دفن مخفیانه و شبانه و دسته جمعی شهدایی که ماه ها بود به طور غیر انسانی در سردخانه های صنعتی منجمد شده بودند به گوش ها رسید.
از طرف دیگر ماجرای بازداشتگاه کهریزک و چگونگی برخورد با معترضین مطرح شد.شهدای زیادی هر روز مخفیانه تحویل خانواده هایشان می شدند.شهدایی که با پیکرهای خونین و استخوان های شکسته و دندان های خرد شده تحویل خانواده شان شدند تا در نهایت تحویل جسد جوانی که خونش تا حدودی رنگین تر از جوانان دیگر بود(محسن روح الامینی فرزند یکی از سران نظام) باعث شد که تشت رسوایی نظام در بازداشتگاه کهریزک سر ریز شده و دستور تعطیلی ( به گفته جنتی موقت) آن صادر شود.
هنوز چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که نامه مهدی کروبی به هاشمی علنی شد و بخش دیگری از جنایات رژیم برملا شد.تجاوز جنسی به دختران و پسران جوان این مملکت توسط بازجویان.شیخ شجاع اصلاحات با برملاکردن سناریوی نظام در مورد قتل و تجاوز به ترانه موسوی خشم سران رژیم را برانگیخت وی با ارائه مدارکی تجاوز به جوانان وطن را نیز به اثبات رسانید.
و اما امروز باردیگر خبر جنایت دیگری باعث حزن و اندوه تمامی ایرانیانی شد که اکنون دیگر به شنیدن این مصائب عادت کرده اند.سعیده پور اقایی که تنها به دلیل الله اکبر گویی شبانه توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نظام دستگیر شد به طرز وحشیانه ای در زندان به قتل رسیده است.بدن نیمه سوخته وی که مخصوصا در نواحی حساس وی شناسایی شده حاکی از تجاوز به این دختر پاک وطن بوده است.
همه این ها در حالی است که رژیم از ابتدای این جنایات با سناریو پردازی برای تحریف افکار عمومی مردم از طریق رسانه به اصطلاح ملی اقدامات زیادی را انجام داد.از ابتدای اعتراضات با معرفی معترضین به عنوان اختشاشگر و تخریب اموال عمومی تحت پوشش معترضین زمینه برای برخورد با معترضین را فراهم کردند.پس از اجرایی کردن این مرحله طرح کودتای مخملی را مطرح کرده و براساس آن به محاکمه رهبران اصلاح طلب پرداختند و اکنون هم با تحت فشار قرار دادن زندانی ها و اجرای نمایش بیدادگاه های فرمایشی سعی در اقناع افکار عمومی و بی حیثیت کردن سران اصلاحات نمودند.
طراحی این سناریو به شکل مرحله به مرحله تا اینجا از سوی سران رژیم اجرا شده است و اکنون این گروه در پی سنجش افکارعمومی برای انجام مرحله پایانی که همانا محاکمه و انتقام گیری از سران اصلاحات هست برنامه ریزی می کنند.سکوت در شرایط کنونی باعث جلوتر رفتن رژِیم در مسیر سناریو خواهد بود
جنبش سبز نیز پس از نماز جمعه تاریخی هنوز نتوانسته نمایش اقتداری را به نمایش بگذارد. سکوت در شرایط کنونی به هیچ وجه جایز نیست. شب های قدر پیش روست و حرم امام احتمالا میزبان رهبر اصلاحات سید محمد خاتمی و رهبر جنبش سبز میرحسین موسوی و شیخ شجاع اصلاحات خواهد بود.
باید با سازمان دهی این مراسم شبی به یادماندنی را برای حاکمان رژیم بسازیم و پس از آن هم نمایش اقتدار روز قدس این مانور قدرت را کامل خواهد کرد.رژیم تلاش می کند که به هر شکل ممکن جنبش را خاموش کند ..وظیفه یکایک ما زنده نگه داشتن جنبش و یاد شهدای مظلوم آن است.