۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

برکناری مرتضوی: تغییر رویه یا تغییر مهره در قوه قضائیه

بالاخره پس از کش و قوس های فراوان دیروز خبری مسرت بخش به گوش تمام آزادی خواهان ایران رسید.رئیس جدید قوه قضائیه با برکناری سعید مرتضوی از دادستانی تهران نور امیدی را در دل همه ایرانیان برافروخت.
این اقدام را با توجه به رخداد های اخیر در طراحی دادگاه های فرمایشی که با کیفرخواست های موهن و سراسر جعلیات مرتضوی همراه بود باید اقدامی رو به جلو تلقی کرد. اما برخی معتقدند این یک اقدام برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی است تا نشان داده شود که حاکمیت نسبت به اقدامات اخیر خود تا حدودی عقب نشینی کرده است.
نگارنده معتقد است با هر هدف و نیتی در شرایط کنونی این اقدام تا حدودی باعث تسکین آلام مردم و پاسخگویی مثبت به افکار عمومی است. این گونه اقدامات اگر چه از بار جنایت کارانه وقایع اخیر نمی کاهد اما باعث می شود افکار عمومی اینگونه احساس کند که به خواسته هایش توجه شده و حاکمیت در قبال اعمالش تاحدودی پاسخگوست. کمتر کسی است که از سابقه به شدت سیاه این فرد درسال های اخیر بی اطلاع بوده باشد.دستورهای غیرقانونی در توقیف فله ای روزنامه های اصلاح طلب که باعث شد به وی لقب قصاب مطبوعات داده شود هرکدام تیری بود بر قلب نواندیشی و آگاه سازی و آزادی بیان در این کشور که متاسفانه علیرغم اعتراضات گسترده فرهیختگان این کشور توسط رئیس وقت این قوه هیچ وقعی نهاده نشد.
جریانی که وی و شریعت مداری وبرخی ارکان قدرت آن را طراحی کرده اند و تااینجا رسانده اند و اکنون در اتاق های تاریک خود با بررسی افکار عمومی در حال طراحی مراحل پیچیده تر آن هستند حذف کامل یک جریان ریشه دار از بدنه حاکمیت است که در صورت سکوت و عدم واکنش مردم با محاکمه سران اصلاحات ادامه خواهد یافت.مشخص نیست این تغییرات در جهت تغییر این تفکر در بدنه این قوه است یا سران این قوه از این تغییر خود اهدافی دیگر را دنبال می کنند.
باید منتظر باشیم و ببینیم دادستان جدید چه سابقه ای دارد و رویه کارش تغییر می کند و یا این تغییر تنها یک تغییر مهره برای تحریف افکار عمومی مردم به شمار می آید.مردمی که اکنون بیش از این که به دنبال محاکمه نمایشی و فرمایشی سران اصلاح طلب باشند بیشتر به دنبال مجازات عاملان جنایت های پس از انتخابات روزها را سپری می کنند.

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

اندر حکایات نمایش های طنز تلویزیونی توسط حاکمیت

این هفته ای که تقریبا در انتهای آن قرار داریم مثل تمام هفته های پس از انتخابات پرهیاهوی ریاست جمهوری پراز خبرهای جورواجور بود که سعی می کنم از این پس در یادداشت های آخر هفته ای به مرور اتفاقات هفته گذشته از دید خودم بپردازم وگرنه از جنبه اطلاع رسانی که مطمئنا همه دوستان از من صدها قدم جلوترند.

اولین ماجرا که البته ترکش های هفته قبل بود مربوط بود به بیانات گهربار جناب آقای رئیس جمهور منت(خ-ص)ب 24 میلیونی که باردیگر حیرت نه نتها ایرانیان بلکه جهانیان را به دنبال داشت .این درفشانی ها که خوشبختانه یا متاسفانه در این 4 سال به کرات تکرار شده واکنش های مثبت و منفی ای را با خود به همراه داشت.احمدی نژاد یک بار دیگر در مصاحبه تلویزیونی اش اتمسفر گیر شد و نتوانست علیرغم توصیه های مکرر دوستان ذهنیات و نحوه تکلم کوچه بازاری اش را عمومی نکند و با ذکر خاطره ای در مورد نوع و جنس علاقه اش به جوان ترین وزیر کابینه نهم(لنکرانی) اینطور احساساتش را بروز داد: در یه جا گفتم مثل هلو میمونه (آدم) میخواد بخورتش!!!!

یا در ذکر دلایلش برای استفاده از وزرای زن در کابینه به نقل روایتی پرداخت که گویی مشخصا در همان لحظه توسط امام زمان به وی رسیده بود چرا که هیچکس تاکنون این استدلال محکم(روایت نقلی) را نشنیده بود :
از 313نفر یاران امام زمان 50 نفرشان زن هستند تازه برخی خانم ها اعتراض دارند که چرا 50 تا!!!.....(پس چندتا؟؟؟)
به هرحال همانطوری که اشاره شد این ادبیات جناب آقای ا.ن باردیگرباعث شادی و غم دوگروه از ایرانیان شد.
باعث شادی تمامی طنز نویسان و کاریکاتوریست ها شد که باردیگر می توانند از این ادبیات کوچه بازاری برعلیه وی که متاسفانه نماد ملت ایران در جهان است استفاده کنند.از طرف دیگر ایرانی فرهیخته را باردیگر به تالمی شدید از حاکمیت فردی لمپن با چنین ادبیات کوچه بازاری در 4 سال آینده واداشت.

در روز دوشنبه شیخ شجاع اصلاحات اولین سند از سری سندهای جنایات رژیم در شکنجه گاه ها و زندان ها را رسانه ای کرد و متن کامل گفتگویش با یکی از کسانی که ناجوانمردانه درزندان های رژیم مورد تجاوز قرار گرفته را بر صفحه سایت خود قرار داد که بلافاصله با واکنش مثبت برخی نمایندگان روبه روشد و جلسات تحقیقی در این زمینه تشکلیل شد.جا دارد در اینجا بار دیگر بر شیخ شجاع اصلاحات درود فرستیم و برایش طول عمر و سلامتی مسئلت کنیم.

روزدو شنبه همین طور سایت نوروز وابسته به جبهه مشارکت مستنداتش را درمورد دفن شبانه و بی نام و نشان تعداد بسیار زیادی از شهدای جنبش در روزهای 22 و 24 تیرماه را بر روی سایت خود قرار داد تا برگ دیگری از جنایات رژیم برملا شود.

روز سه شنبه 3 شهریوماه هم چهارمین پرده ازشوی بیدادگاه رسیدگی به اتهام متهام پرونده انقلاب مخمل کبریتی برگزار شد که مضحک ترین صحنه این نمایش قرائت نامه منتسب به سعید حجاریان بود که وی در آن با اعلام برائت از مواضع قبلی اش پایبندی خویش را به اصل مطلق ولایت فقیه رسما اعلام کرد.نکته جالب دیگر وکیل تعیینی(بخوانید تزئینی س.م (سعید مرتضوی) برای حجاریان بود.


به هرحال این اتفاقات که به احتمال زیاد تنها در کشوری با حاکمیت ولایت فقیه اتفاق می افتد باعث شده تا علاوه بر اینکه مردم به باطن ماجراهای اخیر بیش از پیش واقف شوند همین طور در روزهای ماه مبارک رمضان که از قضا بسیار هم طولانی است بتوانند اوقات سخت روزه داری خود را با فرح و شادی ناشی از شوهای حاکمیت راحت تر سپری کنند.التماس دعا...

۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

نهاد روحانیت: دلسوز یا جنایتکار






بار دیگر تریبون نماز جمعه این هفته هم خبر ساز شد.کلا پس از انتخابات هر کدام از نماز جمعه ها و توسط هر خطیبی ایراد شده خبرساز بوده و تبدیل به تیتر یک یا دو روزنامه های شنبه شده است.از اولین نماز جمعه پس ازانتخابات که در آن رهبر رژیم دستور مستقیم آتش رابر مردم صادر کرد و شنبه خونین 30 خرداد را باعث شد تا نماز جمعه دو هفته بعد که در آن احمد جنتی دستور اعتراف گیری و فشار بر معترضین را صادر کرد و باعث شد که جسد ها پیاپی و به شکل های دهشتناک ازبازداشت گاه ها خارج شود و در نهایت تاریخی ترین نماز جمعه پس از انتخابات که دیگر تکرار نشد متعلق به 26 تیرماه بود که هاشمی رفسنجانی در عین محافظه کاری توانست بخشی از واقعیت را از تریبون نماز جمعه برای ملت بازگو کند و راه حل هایی را ارائه کند که نه تنها هیچ گاه هم جامه عمل پوشانیده نشد بلکه باعث شد فردای این خطبه ها یزدی با لحنی تحکم امیز هاشمی را این گونه خطاب قرار دهد که شما چه کاره این مملکت هستید که این درخواست را می دهید!!!
این خطبه تاریخی هیچ گاه تکرار نشد و هاشمی مرعوبانه حاضر نشد تا ماه بعد از فرصت خود برای دفاع از حقوق ملت استفاده کند و باعث شد تا احمد خاتمی یکبار دیگر فرصت پیدا کند تا ناجوانمردانه به شیخ شجاع نظام مهدی کروبی بتازد و حتی خواستار اجرای حد به وی شود و در نهایت یکبار دیگر احمد جنتی دبیرفرتوته شورای نگهبان پشت تریبون نماز جمعه حاضر شد و دستور دیگری صادر کرد و خواستار دستگیری سران و رهبران اصلاح طلب و برخورد قاطع با به قول وی ام الفساد حوادث اخیر شد.بار پیش که دستور اعتراف گیری وی باعث کشته شدن تعداد زیادی از جوانان وطن شد. باید دید این بار دستور این شخصیت موثر رژیم که به عقیده نگارنده در پشت تمام جنایات خونین رژیم جای پای این فرد دیده می شود چگونه رنگ واقعیت به خود می گیرد.
از طرف دیگر در قم در این دوماه اخیر ایت اله جوادی املی و امینی به خوبی با نصایح سازنده خود از این تریبون خواستار حاکمیت دیدگاه اعتدالی در برخورد با حوادث پس از انتخابات شدند و مسولان نظام را از سرانجام این جنایت ها زنهار دادند.
مراجع تقلید بزرگ کشور همچون آیت اله منتظری صانعی و تعدادی دیگر مستقیما با صدور فتاوایی جنایات رژیم را محکوم و حتی دست به روشنگری زدند. مراجع تقلید دیگری چون ایت اله مکارم شیرازی ودیگر ایات عظام نیز با سکوت خود و عدم تبریک به رئیس جمهور کودتا اعتراض خود را نشان دادند.
نهاد روحانیت نشان داده که پس از انتخابات دو دسته شده است و اختلاف در این گروه مهم در نظام به شدت در حال شدت گرفتن است.باید گفت که بخش اعظمی از این دسته با جنایت های اخیرنظام مخالف اند و به نوعی چاره ای جز تحمل این وضعیت ندارند.اما متاسفانه بخش کمی از این دسته که از قضا از قدرت فراوانی هم در رژیم برخوردارند نه تنها باعث آلوده شدن دامان روحانیت و بدبینی ملت به این قشر شده اند بلکه تبدیل به شریک جرم نظام و مغز متفکرجنایات اخیرنیز شده اند.
البته مردم نیز به خوبی نشان داده اند که بین این دودسته به خوبی تفکیک قائل می شوند و به طور قطع روزی روحانیون جنایتکاری چون جنتی روزی اگر زنده ماندند در دادگاه عدل الهی و توسط ملت محاکمه خواهند شد و روحانیون واقعی و دلسوزی چون ایت اله منتظری و صانعی نیز به جایگاه واقعی خود خواهند رسید. به امید این روز که چندان دور به نظر نمی رسد.

۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

تاریخ قاضی صادق در مورد مجیز گویان و دلسوزان واقعی نظام










چه کسي دوست واقعي ماست؟ آنکه اشکال‌ها را مي‌بيند و ما را آگاه مي‌کند؛ يا آن که لب فرو مي‌بندد و مارا تصديق مي‌کند؟ امير مومنان فرموده است:

صديقک من صدقک لا من صدّقک! دوست واقعي کسي است که حقايق را با تو در ميان مي‌گذارد، نه آن که تو را تصديق مي‌کند.

این سرآغاز یادداشت زیبای عطا اله مهاجرانی در شماره اخیرروزنامه اعتماد ملی بود که اکنون به قول عباس عبدی یکی از آخرین سوپاپ های زود پز این نظام است که خارج کننده بخار های دیگ جوشان و خونین این رزیم برای ممانعت از انفجارش به شما می رود.
آری امروز و در صفحه اول روزنامه اعتماد ملی که هم اکنون هم بر روی سایت این روزنامه قرار دارد شیخ مهدی کروبی دست به افشاگری گسترده برعلیه کسانی زد که در حرکتی هماهنگ در روز جمعه شدیدترین اهانت ها را به شخصیت دلسوخته و رنج کشیده این نظام از تریبون مقدس نماز جمعه روا داشتند.او از نان به نرخ روز خورانی گفت که روزگاری که وی رنج زندان های رژیم شاهنشاهی را می کشیده وی مرید یکی از روحانیون برجسته آن زمان و مخالف امام خمینی بوده و بدون دغدعه از این کشور به کشوری دیگر سفر می کرده است(علم الهدی امام جمعه مشهد) ویا کسی که روزگاری شاگرد و مرید ایت اله منتظری بوده و بعد ازعزل وی از نیابت رهبری ناجوانمردانه به وی پشت کرده و برای ترقی روز افزونش به ناسزاگویی علیه وی پرداخته است.(احمد خاتمی)
او همین طور از حسین شریعت مداری تئورسین رویین تن کودتاچیانی گفت که اسوده خیال از هرگونه پاسخگویی دست به این همه تخریب و ناسزاگویی می زند و هیچ گاه به خاطر این همه جنایاتش در طول تاریخ انقلاب حتی مورد عتاب هم قرار نگرفته و حتی اکنون به عنوان نماینده رهبری در روزنامه قدیمی کیهان دست به توطئه چینی بر علیه دلسوزان واقعی نظام می زند.
کروبی شجاعانه سناریوی کثیف دروغ جلوه دادن قتل ناجوانمردانه ترانه موسوی را هم فاش می کند تا به ملت نشان دهد که دروغ گوها و سناریو سازها چه کسانی هستند.در یادداشتی در همین شماره روزنامه عماد افروغ از اصولگرایان منتقد دولت که همواره منش منصفانه اش در نقد اصلاح طلبان شایسته تقدیر بوده است نوشته ای عتاب آمیز خطاب به طراح سناریوهای کثیف حکومتی (شریعتمداری) می نویسد و در آن به زیبایی حقایق را این گونه واگویه می کند:
همه اينها براي من عبرت است و درس اخلاق كه بايد در گذشته خود تجديد نظر كنم، اكنون ناراحتم از اينكه گاهي موضعي گرفته‌ام كه ظاهرا به نفع رئيس دولت وقت تمام شده است، كه حالا بايد شاهد برخورد اين گفتارهاي زشت و هتاكانه باشم كه حالا بنده را متهم به سهم خواهي بكنند؟چه سهمي، سهمي نيست كه اگر هست، تام و تمام براي خودتان نگه داريد كه من هرگز در قيامت ياراي پاسخگويي ندارم و نمي‌توانم در مقابل خداوند متعال به دليل شراكت در اين سهم از خود دفاع كنم و شرمنده باشم. باز هم مي‌گويم دنيايي ديگر هست و قيامتي و پاسخگويي، يادتان باشد؟جوهره انقلاب ما اين نبود آقايان و شما آن را درك نكرده‌ايد و حالا قدم در اين راه بي بازگشت گذاشته‌ايد و در تاريكي فرو مي‌رويد.
اکنون دلسوزان واقعی این نظام مظلومانه از اندک روزنه های موجودشان که روز به روز هم کمتر می شود داد از بیداد می کنند و وقتی پاسخی نمی شنوند گله به درگاه خدای منتقم و عادل می برند و چابلوسان و نان به نرخ روزخوران که جیره و مواجب شبانه روزی شان در مجیز گویی این رژیم و تخطئه مخالفان و منتقدانش براورده می شود از تریبون های رسمی کشور که ملت در اختیارشان قرار داده اند دست به هتاکی علیه دلسوزان نظام می زنند.
تاریخ همواره معلم صادقی برای مردم بوده است این نیز بگذرد همان طور که همه طاغوتیان زمان هم گذاشتند وگذشتند و تنها نام نیکو مردان و دلسوزان وطن در تاریخ باقی ماند و مجیز گویان و نان به نرخ روز خوران کوچکترین گوشه ای از حافظه این ملت را اشغال نکرده اند.

۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

مصیبت مرگبار

مولا علی (ع): اگر مردی بشنود که دشمن زینتی از پای زنانشان بازکرده و دزدیده است و کسی اقدامی نکرده درغم این مصیبت بمیرد او را سزاوار است.

این روزها ماجرای دردناکی که شیخ مهدی کروبی در نامه اش خطاب به رئیس مجلس خبرگان نگاشته است بار دیگر باعث ربوده شدن آسایش خاطر ازذهن و جان هر ایرانی مسلمان با غیرتی شده است که اکنون پس از این همه جنایت شنوای شنیع ترین و کثیف ترین نوع تجاوز در حق بندگان باکرامت خداست و آن چیزی نیست جز تجاوز به خواهران باکره ما در زندان های طاغوتی رژیم.
از ابتدا که این ماجرا را شنیدم نمی خواستم و یا ترجیح می دادم که باورش نکنم با خود گفتم دیگر در این نظام که ظاهر اسلامی دارد هر گونه پلیدی را می توان انتظار داشت مگر این یکی...
هنوز هم دوست دارم به قول خود شیخ مهدی کروبی کسی بیاید و به همه ما بگوید که اینها دروغی است برای لکه دار کردن دامن پاک!!! رژیم.دوست دارم حرف شیخ دروغ باشد اشکالی ندارد که یک بار هم که شده ما دروغ بگوییم. اما گویی این بار هم حقیقتی تلخ در ادامه تراژدی های کثیف رژیم در سرکوب و شکنجه و کشتار در حال وقوع است وآن تجاوز به دختران باکره وطن در زندان هاست.
هنوز هم دوست ندارم باور کنم اما شیخ ما دیروز این گونه اشاره کرد که :مستندات من کساني بوده‌اند که نزد من آمده‌اند ‌يا خود مورد آزار قرار گرفته بودند ‌يا اينکه شاهد بوده ‌يا کساني نزد آنها اقرار کرده بودند پس من آدمي نيستم که بدون مستندات و بنابر يک تلفن ‌يا اينکه کسي حرفي را بدون پشتوانه به من زده باشد چنين نامه‌اي را بنويسم.»
قول شیخ چیزی نیست که بشود از ان به راحتی گذشت اما باز هم امیدواریم که اقای لاریجانی تجاوز جنسی ای را در زندان ها مشاهده نکرده باشد!!!
به راستی لاریجانی که دستور پیگیری نامه کروبی را داد تحت چه فشارهایی در کمتر از 24 ساعت بدون اینکه تحقیقی در این رابطه صورت بگیرد ادعاهای کروبی را کذب محض خوانده و اعلام می کند که وی تحت تاثیر دیگران دست به نگارش چنین نامه ای زده است.آیا جناب لاریجانی که اکنون برای اصلاح طلبان و علاقه مندان ایران به دلیل اندک انصافش حکم لنگه کفشی در بیابان را دارد تحت فشار نیروهای غیبی که همگان از ماهیت پلیدشان و نقش اساسی شان در جنایات اخیر خبر دارند با تهدید به عزل وادار نشده تا در کمتر از 24 ساعت در صحن علنی مجلس این ادعاها را رد کند.
آش اقایان این قدر شور شده است که دیگر هواداران افراطی احمدی نژاد در مجلس فرزند اصول گرای شهید مطهری را خیانتکار به خون پدر خطاب می کنند و سایت های منتسب به وی نیز افراد میانه رو و منتقد دولت مجلس چون لاریجانی و توکلی را به انحاء مختلف متهم می کنند.
عصر عصر یکه تازی عناصر نزدیک به احمدی نژاد است. زمانی است که مصباح مراد احمدی نژاد اطاعت از او را که در نزد ایرانیان سمبل دروغ و ریاست اطاعت از خدا می داند اما به راستی خدایی که اکنون شاهد و ناظر اعمال ما و اینهاست اکنون چه قضاوتی نسبت به جنایت زشت ایشان دارد.
خدا را شکر که خدایی هست که بندگان مظلومش گله به درگاه او برند وگرنه اگر اکنون همگی ما از غم جانکاه این مصایبی که بر جوانان ما می گذرد در دم جان می دادیم ما را سزاوار بود.

۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

جامعه مدنی مبارزه مدنی


یک هفته ای با شما نبودم چون که برای تجدید قوای نیروی از دست رفته ام که ناشی از تلاش شبانه روزی همگی ما برای تحقق آرمان بلندمان بود به شت به یک سفر احتیاج داشتم.به لطف خدا سفر بسیار خوب و مفرحی هم بود و باعث شد که من امروز احساس کنم که برای ادامه مبارزه با تحجر و استبداد در کنار دیگر هموطنان سبز اندیشم امادگی لازم را دارم.
از طرف دیگر مشاهدات خیلی جالبی هم در سفر داشتم نکته ای که از ابتدای سفر من به شمال تا انتهایش برایم جذاب بود واکنش های مردمی بود که اکنون همگی زبان مشترکی برای برقراری ارتباط با همدیگر پیدا کرده بودند و آن علامت پیروزی بود که جوان و نوجوان و کودک و بزرگ از شیشه های خود به ماشین های در حال عبور نشان می دادند و ما نیز پاسخ آنها را از صمیم قلب می دادیم و بر یکدیگر درود می فرستادیم.این مسئله نه تنها قوت قلبی برای ماست بلکه نشان دهنده اوج همبستگی و یکدلی ما برای ادامه مبارزه است و به شدت باعث دلسردی مخالفان جنبش خواهد شد.همان طور که بارها پیش از این نیز گفتم یافتن زبان مشترک سبز بین همه مردم خود از بزرگترین دستاوردهای این موج بود.
البته یک هفته کامل بی خبری این اجازه را به من نمی دهد که بتوانم تحلیلی در مورد رخدادهای اخیر داشته باشم اما تنها می توانم از این که در هفته سیاه تنفیذ و تحلیف ریاست جمهوری احمدی نژاد خود را در تحریم خودخواسته رسانه ای قرار داده بودم ابراز خشنودی کنم.از سوی دیگر خدا را شکر شاهدیم که علاوه بر سران اصلاح طلبی که هنوز آزادند برخی از سران اصولگرای تاحدودی منصف چون علی مطهری و احمد توکلی وارد عرصه دفاع از حقوق ملت شده اند و با نامه نگاری و نطق های خود در مجلس و دیگر تریبون هاخواستار رسیدگی به شکایات مردم و جرایم جنایتکاران و شکنجه گران رژیم هستند.
از طرف دیگر رهبران رژیم هم از ترس حضور میلیونی مردم در نماز جمعه این هفته تهران مانع از حضور هاشمی رفسنجانی در این تریبون شدند تا نشان دهند که چقدر از مردم و اعتراضاتشان هراس دارند.مردمی که در روز تحلیف هم دست از اعتراض برنداشته و جانانه در مکان های مختلف صدای خود را به گوش کودتا چیان رساندند.ازدیگر سو تصاویر مزحکی که از مراسم روزانتصاب احمدی نژاد توسط بالایی دیده شد به علت تحریم گسنرده مراسم توسط مقامات عالیرتبه نظام بیشترشبیه به یک عزاداری بود تا جشن روز تنفیذ رای ملت .
به هر حال با قاطعیت می توان گفت آن چیزی که تاکنون و پس از انتخابات رخ داده پیروز اراده ملت در به چالش کشیدن پیروزی احمدی نژاد است که قطعا در 4 سال آینده تا پیروزی کامل جنبش ادامه پیدا خواهد کرد.مبارزه بدون خشونت یعنی اینکه بتوانیم بدون کمترین خسارت جانی اهداف خود رابه نظام دیکته کنیم چیزی که تاکنون به خوبی محقق شده است و باعث شد تا در دو روز مهم برای ریاست جمهوری فضای امنیتی برکشور حاکم شود و جشن اقایان تبدیل به عزای عمومی شود.روزهای روشنی برای مبارزات مدنی و مدرن مردم ایران در راه است.

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

کودتای مخملی اسم رمز تمام جنایات و محاکمات رژیم


دیروز اولین جلسه دادگاه مضحک متهمان پرونده انقلاب مخملین!!! در حالی برگزار شد که نه تنها اکثریت مردم بلکه حتی نزدیکان و وکلای متهمین هم از برگزاری چنین جلسه ای اطلاع نداشتند و رخداد دیروز به عنوان یکی دیگر از شعبده بازی های حاکمیت اقتدارگرا در به سخره گرفتن شعور و فهم ایرانیان به شمار می رفت.از طرف دیگر این دادگاه نمایشی حداقل شرایط برگزاری یک دادگاه را نیز برخوردار نبود.
اصل 35 قانون اساسي به‌صراحت بيان مي‌دارد كه در همه دادگاه‌ها طرفين دعوي حق دارند براي خود وكيل انتخاب كنند و حتي اگر توانايي انتخاب وكيل نداشته باشند بايد وكيلي براي آنها انتخاب شود. علاوه بر این که متهمان اجازه نیافتند که با وکلای خود قبل از جلسه دادگاه دیداری داشته باشند حتی وکلا از زمان برگزاری جلسه دادگاه هم تا روز محاکمه مطلع نبودند.


پیش از این بارها اعلام شده بود که چون دفعات قبل پروژه های اعتراف گیری از تلویزیون حکومت پخش می شود اما رخداد دیروز همه را به یکباره متعجب کرد.دادگاه فرمایشی و نمایشی دیروز در حالی برگزار شد که معاون دادستان به عنوان مدعی العموم متنی را قرائت کرد که به قول برخی از سیاسیون مشخص بود که شبیه یکی از سرمقاله های حسین شریعت مداری در کیهان نگاشته شده بود.

از طرف دیگر در متن کیفر خواست تاکید زیادی برطرح ریزی انقلاب مخملی شده بود که در اعترافات این دو متهم کمترین اشاره ای به این مورد صورت گرفت و ایشان بیشتر به تایید نتیجه انتخابات و توبه وانابه نسبت به عملکرد خود قبل از انتخابات پرداختند.البته محمد علی ابطحی که مشخص بود فشار زندان به شدت از لحاظ فیزیکی و فکری وی را تحت تاثیر قرار داده بود در مورد تقلب در انتخابات و رمز اشوب های خیابانی جملاتی را مطرح کرد.

از طرف دیگر درکنفرانس مطبوعاتی ای که تنها از طرفداران حاکمیت در ان حضور داشتند در تمامی دقایق صفحاتی در دستان ابطحی وجود داشت که نشان دهنده دیکته شدن متن اعترافات به وی بود.

آثار استرس و نگرانی در چهره این افراد به وضوح قابل مشاهده بود و همان طور که مراجع تقلید و دیگر بزرگان نیز گفته اند اعترافات تحت فشار هیچ گونه ارزش حقوقی ندارد این در حالی است که این افراد کمترین ارتباطی با محیط خارج داشته اند و شاید حتی به ایشان القا شده که اوضاع خارج کاملا بر ضد ایشان است و این بر گفته هایشان تاثیر بسیاری داشته است.همسر محمد علی ابطحی از قول وی نقل می کند که به وی قرص هایی داده شده است که او را از تمام هم و غم دنیا رها کرده است و این نشان دهنده اوج فشارهای روحی بر ایشان است.

دیروز محمد علی ابطحی گفت که تقلب اسم رمز اشوب ها بود.ما نیز می گوییم که توطئه انقلاب مخملی اسم رمز تمامی کشتارها و بازداشت ها و محاکمات و تحریف افکار عمومی است.اما مردم ما آگاه تر از این هستند که با این دادگاه های نمایشی آن هم در آستانه مراسم تحلیف دولت کودتا فریب خورده ویا مایوس شوند و قطعا جنبش پر قدرت تر از همیشه به راه خود ادامه خواهد داد.

۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

جنبش سبز را به حال خود رها نکنید

پنچ شنبه 8 مرداد بار دیگر جنبش سبز به پاخاست تا در چهلم ریخته شدن مظلومانه خون شهیدان وطن بالاخص ندا اقاسلطان گرامیداشت این روز را برگزار کند.جنبش در این روز نشان داد که به هیچ وجه قصد ندارد خون این شهیدان را با رها کردن مبارزه و اعتراض پایمال کند.حاکمیت از چند روز قبل با خط و نشان کشیدن برای مردم تهران قصد داشت آنها را از حضور در این مراسم باز دارد اما مردم نشان دادند که این گونه تهدید ها هیچ گونه خللی در راه نیل آنها به ارمان بلندشان که همانا آزاد سازی وطن از چنگال استبداد متحجران است وارد نمی کند.
نکته روشن و امیدوارکننده ای که در روز پنچ شنبه به چشم آمد حضور مردم از سراسر کشور در راهپیمایی بود.چند روزی بود که این شائبه را در بین مردم تهران ایجاد کرده بودند که تهران تنها نقطه کشور است که احمدی نژاد را قبول ندارد ودیگر نقاط دیگر کشور هیچ گونه اعتراضی نسبت به رئیس جمهور کودتا ندارند.اما 8 خرداد همزمان با تهران مردم در اصفهان رشت اهواز شیراز و دیگر نقاط کشور با تهرانی ها همدل شدند و یاد و خاطره شهدای جنبش را گرامی داشتند.
برنامه بعدی تجمعات اعتراض آمیزقرار است روز دوشنبه همزمان با مراسم تنفیذ حکم رئیس دولت کودتا توسط رهبر کودتا انجام شود.این روز و اعتراضات این روز از اهمیت به سزایی برخوردار است.حضور مردم در هر شرایطی در این روز حتی اگر با سرکوب شدید نیروهای امنیتی رژیم همراه شود قطعا بازتاب گسترده ای در رسانه های جهان به همراه خواهد داشت.همچنین مردم با اعتراض در این روز نشان خواهند داد که مقبولیت و مشروعیت حکومت با رای ملت است و تنفیذ رهبری رژیم باعث مشروعیت بخشی به دولت کودتا نیست.
رهبر جنبش سبز و رئیس جمهور واقعی ملت میرحسین موسوی نیز که همراهی سبز خود را با مردم نشان داده است در حال تدوین برنامه ای برای تشکیل جبهه مردمی اش هست. اگر تشکلی قوی برای سازماندهی این نیروی بالقوه شکل بگیرد طوری که مردم احساس کنند که حضور آنها در صحنه می تواند در بلند مدت ثمره مناسبی برای جنبش سبز داشته باشد و شور و هیجان مردم برای تغییر در وضعیت کنونی را به سردی نکشاند قطعا روزهای روشنی در انتظار جنبشی است که بدنه تنومندش با خون جوانان وطن آبیاری شده است.نباید این سرمایه عظیم مردمی را کم ارزش شمرد و با تهدید و تطمیع حاکمیت اقتدارگرا دست از ساماندهی یک جبهه بزرگ مردمی برداشت.