۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

آسیب شناسی جنبش سبز

اقای علی مطهری فرزند استاد شهید مرتضی مطهری که یکی از تئوریسین های نظریه ولایت فقیه بود وفرزندش اکنون یکی از اصولگرایان منتقد دولت احمدی نژاد به شمار می رود در یادداشت جدیدی در سایت الف به موضوع قابل تاملی در مورد جنبش سبز مردم ایران اشاره دارد که بخش قابل نقد آن را برای شما قرار میدهم و نقبی به آن خواهم زد:

هنر رهبري يك جنبش اجتماعي اين است كه همواره بتواند نيروهاي هوادار خود را در مسير درست و همراستا با اهداف اوليه آن جنبش هدايت كند. برخي شعارهايي كه هواداران «موج سبز» در حاشيه راهپيمايي عظيم مردم در روز قدس سر مي دادند نشان داد كه رهبران اين جريان اجتماعي از هدايت آن در مسير اهداف خود عاجزند و هركسي از ظن خود يار اين جنبش شده است. به عبارت ديگر معلوم شد كه «موج سبز» يا «راه سبز اميد» يك جنبش بي سر است و مخالفان نظام اعم از سلطنت طلبان و منافقين و همه كساني كه كينه اي از جمهوري اسلامي به دل دارند و حتي كساني كه با اسلام مخالفند در آن راه يافته اند.

آری این نظر تا حدود زیادی قابل تامل است.ضرب المثل هرکسی از ظن خود یار این جنبش شده است به راستی مثال کاملا مناسبی برای وصف حال جنبشی است که ریشه آن اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بود و بس... اما جمعه ای که گذشت با وجود رخداد بسیارحماسی حضور سبزها درراهپیمایی روز 27 شهریورماه و عرض اندام کاملا مشهود در مقابل حاکمیت اما نکاتی بس قابل توجه هم با خود به همراه داشت که در زیر مختصرا به آنها اشاره خواهد شد:
جنبشی که از ابتدا شکل گرفت از همان ابتدا هدفش اعتراض به روند انتخاباتی بود که به عقیده معترضین در آن تقلب آشکاری صورت گرفت وخواسته اش هم تکرار وبرگزاری انتخابات تحت نظارت افراد مستقل درون حاکمیت رهبری جنبش را در آن زمان میرحسین موسوی نامزد معترض برعهده گرفت و به علت نماد سبز وی پیش از انتخابات این رنگ برای جنبش حفظ شد و تاکنون نیز با قدرت و صلابت باقی مانده و به نوعی حتی جهانی نیز شده است.
چرا جنبش به این سمت و سو کشیده شد؟؟؟
مشکل از جایی شروع شد که این اعتراضات توسط حاکمیت نادیده گرفته شد و حتی سعی شد تا با انگ های مختلف به این اعتراض قانونی رنگ خارجی و عناد با نظام زده شود و با همین عنوان با حاضرین در این اعتراضات با خشن ترین شکل ممکن برخورد صورت گیرد به طوری که در عرض کمتر از یک ماه ده ها شهید و صدها مجروح و صدها بازداشتی برای این جنبش باقی ماند.به راستی عامل این که این جنبش اکنون از نظام عبور کرده است می تواند غیر از خود سیستم باشد.اینان اگر از ابتدا این اعتراضات را به رسمیت شناخته و سعی در اقناع آنها میکردند اکنون کار به این جا کشیده نمیشد که سبزها از نظام عبور کنند و روز جمعه شاهد صحنه هایی باشیم که یاداور روزهای قبل از انقلاب 57 و با مضامین مشابهی با آن روزها بود.
اکنون پس ازجنایات اخیر.... سبزها از نظام عبور کردند و متاسفانه میتوان گفت که برخی گروه های اپوزیسیونی مثل مجاهدین خلق و سلطنت طلب ها که سال هاست به زباله دانی تاریخ فرستاده شدند خود را همراه و پشتیبان این مردم معرفی می کنند و میخواهند که از این آب گل آلود ماهی ای برای خود صید کنند.
اکنون که به گفته دکتر سروش جنبش هویت و شناسنامه خود را یافته است باید آرمان ها و اهداف خود را هم شناسایی کرده و حول آن به مبارزات آزادی خواهانه خود ادامه دهد.این که به قول اقای مطهری هرگونه شعاری با هرگونه غرضی در شعارهای معترضین شنیده می شود نشانه خوبی برای جنبش نیست.اگر جنبش ارزیابی کلی از آرمان خود داشته باشد نباید اجازه دهد که هیچ گروه معارضی که خباثت باطنی شان سالهاست بر مردم ایران شناخته شده است از این حرکت ما سو استفاده کنند
آیا ما به راستی حاضریم زیر بار پرچم سلطنت طلبان یا منافقین برویم یا نه... ما به دنبال این هستیم که حکومتی را تشکیل دهیم که در آن هر عقیده و رایی میتواند بدون فشار و تهدید درآن زندگی کند و حتی عقیده و رای خود را هم تبلیغ کند.
رهبران سبزها هم که هم اکنون به مثابه سر این جنبش به حساب می ایند باید بیش از پیش وظیفه رهبری خود را ایفا کنند وگرنه روزی که چندان دور هم نخواهد بود شاهد این خواهند بود که عده ای این جنبش و هواداران بیشمارش را مسخ کرده و به سمت و سویی هدایت کنند که انتهایش مشخص نخواهد بود.ایشان باید با ارائه راهکارهای لازم شبیه انچه در بیانیه پایانی میرحسین موسوی دیده شد دورنمای لازم را برای آینده جنبش نوپای ایرانیان مشخص کنند.
رهبران به مثابه چراغی باید راه را بر مردم روشن کرده و اجازه ندهند که این راه به بیراهه کشیده شود.چون اگر این راه به بیراهه کشید رسیدن به مقصد قطعا ناممکن خواهد بود.
همواره جنبش هایی به سرانجام رسیده اند که سر و بدنه اشان به خوبی با هم هماهنگ بوده و یک مسیر را دنبال کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر